unavailable
unavailable
مبنای اندیشه امام علی7 بر پایه الگوی اعتدال بنیان نهاده شده است. حقیقت دوگانه اعتدال، یعنی اعتدال به مثابه «روش» و اعتدال به مثابه «بینش»، با ماهیت توازن بخش و تقارن آمیزش، گاه در میانه و گاه در طرف صورتبندی خواهد شد. با تکیه بر نظریه تشکیک، فهم دوگانه اعتدال در تناسب با مدرج سازی پدیدهها و امکان راهیابی به معنای اعتدال و چگونگی مفهوم سازی آن برای کاربست مفید و مؤثر در عرصه جامعه و سیاست فراهم خواهد شد. مدعای نوشتار حاضر بر آن است که اعتدال چارچوبی مشروعیت بخش در اندیشه امام علی7 است که بر محور، اجتناب از «افراط گرایی» و در مسیر «توحید» قرار گرفتن هدفگذاری شده است. عناصر سه گانه عقلانیت، دیانت و اخلاق، امکان صورتبندی اعتدال به مثابه بینش را فراهم خواهد نمود. با در نظر گرفتن این سه عنصر به صورت پیوسته و مدرج، اعتدال به مثابه بینش انتظام خواهد یافت. این سه عنصر، سه جزء و رکنِ وجودشناسانه، قوام بخش و تفکیک ناپذیر اعتدال در اندیشه امام علی7 به شمار می روند.
توجه به عرفان عملی ، زمینه سازی برای سیر الی الله و وسعت بخشیدن به آموزههای آن ، از اهداف تعلیم و تربیت اسلامی به شمار می آید . با توجه به آنکه آموزههای عرفانی نهج البلاغه تأثیر قابل توجهی بر اندیشمندان مسلمان متأخر، نظیر امام خمینی (ره) داشته است، عنایت به چگونگی و میزان تأثیر پذیری امام خمینی از کلام امیرالمؤمنین علی7 در نهج البلاغه و از آن جمله مفهوم "یقظه" که یکی از مراحل ابتدایی عرفان عملی است ، امری بایسته اهتمام میباشد. نظر به تأثیرگذاری وافر تربیت اسلامی بر ارتقای فرهنگی کشور، تبیین خط مشیهای ترسیم شده توسط امام علی7 و بنیانگذار انقلاب اسلامی (ره) در این زمینه ضرورت دارد. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی، پس از تبیین مفهوم "یقظه" با رویکرد بینامتنی به عنوان یکی از روشهای نوین در خوانش و تحلیل متن ، ارتباط و میزان تأثیر پذیری آرا و نظریات امام خمینی (ره) را در پرتو عناصر مشترک از کلام امام علی7 در نهج البلاغه بررسی میکند. در این راستا، این پرسش مطرح است که امام خمینی (ره) در موضوع یقظه تا چه میزان از کلام حضرت علی7 در نهج البلاغه تأثیر پذیرفتهاند؟ فرضیه تحقیق آن است که مفهوم "یقظه" با تکرار محدود در آثار امام خمینی به کار برده شده است اما در اکثرکاربردهای این مفهوم، امام خمینی با تأثیرپذیری مستقیم از نهج البلاغه، ارتباطی تنگاتنگ را با آن داشته است . نتیجه پژوهش با تمرکز بر شاخص آشکار شدگی یا پنهان سازی در ارتباط این متون، نشان میدهد که نحوه تعامل نهج البلاغه با آثار امام خمینی در موضوع یقظه به صورت ضمنی است و رابطه آنها از نوع رابطه نفی متوازی به شمار میآید .
شرحنهجالبلاغة ابنابیالحدید و ابنمیثمبحرانی از جمله شروح برجسته نهجالبلاغة هستند. مؤلفان این شروح در یک نگاه کلی با صبغهی مشترک کلامی و ادبی به شرح سخنان امام علی7 پرداختهاند. از جمله خطب بینظیر نهجالبلاغة در بازشناسی وقایع تاریخی گذشته بر امام، خطبه شقشقیه است که البته ابنابیالحدید و ابنمیثم مفصل به شرح آن همّت گماشتهاند. ابنمیثم خطبه شقشقیه را متواتر معنوی میداند و نه متواتر لفظی؛ گرچه ابنابیالحدید در اینکه عبارات امام به تواتر رسیده سخنی صریح ندارد، اما در فرازهایی دیگر، تواتر صدور سخنان امام علی7 مبنی بر شکایت از تظلّم به حق خویش بر او ثابت شده است. ابنمیثم با دید تشیعگونه و واقعبینانهی خود و ابنابیالحدید با نگاه کلامی اعتزالی خود و البته متعصّبانه به شرح محتوایی و تاریخی عبارات امام پرداخته و در فقرههای مختلف شرح عبارات دست به توجیهات و مغالطات ناصواب زده که بررسی آن ضروری مینماید. این مقاله با بررسی توصیفی ـ تحلیلی به بررسی تطبیقی رویکرد ابنابیالحدید و ابنمیثم از خطبه شقشقیه میپردازد.
دراین پژوهش توحید ازدیدگاه امام علی7 درنهج البلاغه مورد بررسی قرار گرفته، که مقایسهی بین نظر آن حضرت و آنچه وهابیت بعنوان توحید مطرح کرده است بیان شده، تا تفاوت این دو دیدگاه روشن گردد به طوری که حضرت ساحت قدس الهی را، از هرگونه شرک در ذات و صفات و افعال خداوند تبارک و تعالی دور دانسته است. و ذات او را منزه، از جسمیت و ترکیب و حلول در اجسام توصیف کرده است، اما وهابیت معنایی ازتوحید ارائه داده است که، ساحت قدسی خداوند را در حد یک موجود جسمانی، دارای مکان و از آسمان به زمین میآید که بر روی کرسی کنار پیامبر(صل الله علیه) مینشیند، و با مردم صحبت میکند بر این اساس خدا را، هم ردیف انسان ذکر کرده است. این پژوهش، به روش تحلیلی توصیفی، تفاوتهای این دو دیدگاه را بررسی میکند و امتیاز مهم دیدگاه حضرت علی7 را بر دیدگاه وهابیت بیان کرده است.
اثبات جانشیی پیامبر گرامی اسلام 9 در قالب استدلال منطقی، امری است که در بیانات حضرت علی 7 در ضمن خطبهها و نامههای ایشان در نهجالبلاغه قابل توجه است. حضرت در این مسئله به صرف ادعای حق جانشینی بسنده نکرده است، بلکه ادعای خویش را با مستندات کافی و استدلالهای قوی و منطقی همراه ساخته است. در این نوشتار تلاش شده است خطبهها و نامههایی که حضرت در آنها به مسئله خلافت پرداخته و در برابر مخالفین به شایستگیهای خویش احتجاج نمودهاند، بررسی و در قالبهای معمول و پذیرفته شده منطقی نشان داده شود. نتایج نشان میدهد که ادله ایشان بر اثبات جانشینی خویش پس از رحلت پیامبر اسلام 9، علاوه بر استحکام مقدمات براهین، از ساختار و شکل منطقی صحیحی نیز برخوردار است؛ به گونهای که جای هیچگونه شبهه و تردیدی باقی نمیگذارد. توانایی، شایستگی، خویشاوندی و توصیههای پیامبر اسلام 9، مبنای استدلالهای ایشان قرار گرفته است. در رویارویی با مخالفین، حضرت از قیاس جدلی نیز بهره میگیرد. هر چند در برههای از زمان، مصالح جامعه اسلامی ایجاب میکرد که حضرت برای پرهیز از تفرقه، طریق سکوت را برگزیند.
یکی از مهمترین جنبههای شاخصههای ادبی– بلاغی زبان نهجالبلاغه اشتمال آن بر واژگان، ترکیبها و تعابیر خاص است. این مقوله در دو سطح بهگزینیها و خلق واژگان و تعابیر خاص در کلام امام(ع) قابل بررسی است. بهگزینیهای نهج-البلاغه اختصاص دارد به بهگزینی در انتخاب واژگان و کلمات و انتخاب تعابیر و عبارات خاص که امام(ع) از بین انواعی از واژگان دارای معنای نزدیک به هم و یا هممعنا، بهگزینی کرده و یک واژه را به بهترین صورت و مناسبترین وجه از نظر معنا و ظاهر انتخاب مینماید که با بررسی فروقاللغوی میتوان دقت این انتخاب و گزینش امام(ع) را کشف نمود. خلق تعابیر و واژگان جدید در نهجالبلاغه، استخراج آن دسته از کلمات و تعابیر خاص در نهجالبلاغه است که امام(ع) آنها را برای اولین بار بهکار برده و یا در معانی خاصی که قبلاً استعمال نمیشده به کار گرفتهاند، در وجهی دیگر از خلق واژگان و تعابیر در نهجالبلاغه، نوگزینیهای امام علی(ع) است که در آن فرایند یک واژهی موجود در زبان عربی را انتخاب شده و مفهوم جدیدی به آن اعطا میشود که بیارتباط با مفهوم اولیه نیست و این فرایند از شاهکارهای نهجالبلاغه محسوب میشود. غرابت واژگان و عباراتی که امام(ع) را در استفاده از آنها منفرد کرده و پس از استفاده ایشان رایج شده نیز از نمونههای دیگر خلق تعابیر و واژگان در نهجالبلاغه است که نشانهای بر مرجعیت ادبی امام علی(ع) میباشد
دیربازی است مصلحان و اندیشمندان اسلامی، اتحاد و همبستگی ملل اسلامی را یکی از ضروری ترین نیازهای امت اسلامی می دانند و همواره جهت نائل شدن بدین هدف راهکارههایی را ارئه داده اند. بیتردید شناسایی و تحلیل واقع گرایانه، مولفه ها و عوامل وحدت آفرین جامعه مسلمین از نگاه تیزبین امیرالمؤمنین علی(ع)، بسیار حائز اهمیت و راه گشا خواهد بود؛ بدین منظور در این نوشتار با بهرمندی از سخنان حکیمانه آن حضرت، به توصیف و تحلیل مبانی نظری و اعتقادی، ایجاد وحدت امت اسلامی، پرداخته شده است. با تأملی در رهنمون های امام علی(ع)، می توان به این محورهای اساسی و تاثیر گذار اشاره داشت: توحید، اسلام، قرآن، سنت نبوی، امامت و رهبری عادل و بصیر. پس آنگاه که آحاد جامعه در نظام وحدت درآیند وهمه در مسلک وحدت به خرامند و به مبانی آن تمسک یابند، جامعه به ساحل مقصود نزدیک و از نزاع و جدال دور می ماند.
چکیدهموضوع این پژوهش، پاسخگویی در جامعه با نگاهی به آموزههای علوی است و تلاش میکند به منظور دستیابی به تبیین پاسخگویی با روشی توصیفی – تحلیلی، به این پرسش پاسخ دهد که در رویکرد برگرفته از کلام حضرت امیر علیهالسلام، چه مکانیزمی برای پاسخگویی کارگزاران و مدیران عالی در جامعه وجود دارد و اساساً توقع پاسخگویی از یکدیگر در تعاملهای اجتماعی مبتنی بر چه خاستگاههایی است؟ مقاله با بحثی در باره مفهوم نظارت و پاسخگویی آغاز میشود و در ادامه از هدفهای پاسخگویی در بخش دولتی و گونههای متفاوت آن سخن به میان میآورد. هدفهای پاسخگویی میتواند در برگیرنده مواردی همچون ابزار مؤثر برای نظارت بر قدرت، تضمینی بر کاربرد صحیح منابع ملی و ابزاری برای ارتقاء مدیریت خدمات عمومی باشد. در عین حال، بررسیها نشان میدهد که پاسخگویی بر اساس کلام حضرت امیر علیهالسلام مشتمل بر پاسخگویی در قبال مسؤلیت، پاسخگویی در قبال مردم، پاسخگویی در قبال بیتالمال (اموال عمومی) و پاسخگویی در قبال عملکرد است.
unavailable
unavailable