بینامتنی نظریهای به منظور خوانش عمیقتر متن ادبی و دستیابی به ناگفتههای آن است. و بیانگر این واقعیت است که متون همواره به نوعی در تعامل با یکدیگرند. کشف این تعامل ما را به خوانشی نو از متون دعوت مینماید. نهج البلاغه از متونی است که با مفاهیم قرآن ارتباطی تنگاتنگ دارد. امام علیj در بیانات خود در موارد بسیاری به آیات وحی تصریح نمودهاند. سایر کلمات حضرت نیز برگرفته از مکتب وحی بوده و روح معنوی و الهی قرآن در آن متجلی است. این مقاله با هدف بیان رابطه عمیق قرآن و بیانات امیرالمومنین علیه السلام در نهج البلاغه، به روش تحلیلی توصیفی انجام شده و بیان میدارد که بیشترین جلوههای بینامتنی آیات قرآن در حکمتهای نهج البلاغه از نوع مضمون و مطابق با قاعده نفی متوازی است. در مراحل بعد نفی کلی و نفی جزیی قرار دارد که امام علی علیه السلام برای بیان مقاصد و اهداف خویش به طور غیر مستقیم از الفاظ و عبارات قرآنی بهره گرفتهاند و روح قرآن در سراسر کلام آن حضرت جاری و ساری است. نتیجه آنکه قرآن کریم به عنوان متن غایب در حکمتهای نهج البلاغه از پردازش کاملاً مطلوبی برخوردار بوده و در اغلب موارد حضوری آشکار و بیواسطه در سخنان امام علی علیه السلام دارد. امام علیه السلام در بهره گیری از قرآن کریم به صورت مستقیم و عینی محدود نمانده و با ایجاد تعدیلات و تغییرات جزئی یا کلی در متن غایب و یا حتی با برقراری ارتباط معنایی و مضمونی به مقتضای مقام سخن به ارائه مفاهیم و اهداف قرآنی در قالبی متفاوت پرداختهاند.