سکوت یا غیاب معنادار عناصر زبانی در نوشتار دارای کارکردهای مختلف و در تحلیل گفتمان، موضوعی حائز اهمیت است و بهمثابه صورتی دلالتمند، کاملکننده گفتار و قادر به بیان اندیشهها است. از این منظر که سکوت میتواند بهنوعی، غیابی نسبی باشد و برخی رخدادها از خلال آن تفسیر میشوند، سکوتها دلالتمند است و بهعنوان بخشی از زبان، قصد تاثیر بر مخاطب بهواسطه نگفتن پارهای از اطلاعات و یا حذف اطلاعات را دارد. از آنجا که متن مکاتبههای امرمومنان×، در کنار عنصر هدایتبخشی، قابلیت سنجش از زاویه جدیدترین دیدگاههای زبانی را داراست، در این پژوهش، نامه امام علی× به معاویه، با موضوع تاکید بر مشروعیت خلافت علوی و مقابله با گفتمان مخالف، بر اساس نظریه «سکوت گفتمانی» بازخوانی میشود. این پژوهش گفتمان سکوت را در دو محور ابتدایی در دو سطح ساختاری و معنایی مورد نظر قرار میدهد و سپس با فرارفتن از متن و بر اساس بافت زبانی و سیاق و بافت موقعیتی، به تحلیل دلالتهای سطح کاربردشناختی گفتمان میپردازد. نتیجه پژوهش نشان میدهد که وجود نمونههایی از سطوح سکوت ساختاری، معنایی و کاربردشناختی در این نامه، کارکرد ایجازگویی، همگرایی، تصویرسازی، فعالسازی ادراک مخاطب و عتابگویی را بهدنبال دارد.