1
دانشجوی کارشناسی ارشد اندیشه سیاسی در دانشگاه شهید بهشتی
2
استاد علوم واندیشه سیاسی دانشکده علوم اقتصادی وسیاسی دانشگاه شهید بهشتی
چکیده
امتداد وحیات سیاسی، وابستگی ونسبت خاصی با کنشگران قدرت وعملکرد عادلانه ی نظام سیاسی در زندگی اجتماعی دارد.هرگونه تسلط وتوزیع ناعادلانه ی قدرت در نظام سیاسی،می تواند مجالی برای لغزش در فضای خودکامگی وامکانی برای خشونت های سیاسی ایجاد کند. با توجه به این موضوع،چرخشِ یکجانبه ی قدرت، تمایل به فسادِسیاسی را تشدید کرده و قدرت سیاسی ناعادلانه می تواند بر زوال و عدمِ تداوم سیاسی عادلانه تأثیر بگذارد.اما از سوی دیگر، اگر قدرت سیاسی متمرکز،بصورت هوشمندانه به حالت تعدیل وبراساس عدالت میان ساختار وشبکه ی سیاسی جامعه تنظیم و بازپخش شود،با چنین توانمندسازی درحوزه ی قدرت،می توان هم برکارآمدی نظام سیاسی وهم برسلامتِ حیاتِ سیاسی جامعه افزود.براین اساس،تعدیل قوا وتنظیم قدرت در چرخه سیاسی، می تواند راهی برای کاهش خشونت های سیاسی و موضعگیری های افراد،علیه حاکمیت و بازیگران سیاسی در این حوزه باشد.دراین مقاله، با مطالعه ی گفتار ورفتارسیاسی امام علی علیه السلام درنهج البلاغه، درصدد فهم نسبت سه گانه مفاهیم: عدالت،قدرت ونظام سیاسی بوده و واین پژوهش تلاشی میکند تا با بررسی ارتباط این سه مفهوم،مسئله تداومِ نظامِ سیاسی را از طریق تنظیم رابطه ی عدالت وقدرت، موردبررسی قراردهد.ازدیدگاه نگارنده،امام علی علیه السلام ضمن تبیین نسبت عدالت وقدرت،تأثیرآنها را بر تداومِ نظامِ سیاسی توضیح داده،و از این طریق راهی برای برون رفت از خشونت واستبداد ِسیاسی و امکانی برای امتداد سیاسی عادلانه، دراندیشه ورفتارخود گشوده است.