در نهجالبلاغه، زهد و زندگی زاهدانه بسیار ستایش و توصیه شده است. شناخت مفهومی واژه «زهد» به قصد رسیدن به یک تعریف منطقی و جلوگیری از هرگونه مغالطه و انحراف فکری پیرامون زهد، نیاز اساسی بهشمار میآید؛ چنانکه شناسایی عوامل مؤثّر در ایجاد زهد، آثار مترتّب بر آن نیز برای آراسته شدن به این فضیلت، ضروری است. در این مقاله، با روش تحلیلی و استناد به منابع مرتبط با این موضوع، ضمن تحلیل مفهومی و بررسی تعریف اصطلاحی مورد نظر شارحان نهجالبلاغه از زهد و میزان هماهنگی آن با مفاد سخنان امام علیه السلام، به عوامل حصول زهد و آثار آن از دیدگاه نهجالبلاغه پرداخته شد. یافتههای تحقیق نشاندهنده این است که «زهد» یعنی بیمیلی و ترک عملی نسبت به هر چیزی که مانع از رسیدن به هدف (قرب الهی و نعیم اخروی) است نه اجتناب از عالَم طبیعت و بهره نبردن از مواهب مادّی. زندگی در عالَم طبیعت، وسیله و مقدّمه برای تحصیل سعادت ابدی (هدف نهایی) و واجد ارزش مقدّمی است. تلقّی «وسیله» به عنوان «هدف» دنیایی است مذموم که مانع از وصول به هدف میشود و باید از آن إعراض کرد. به میزان عمق معرفتی انسان به چنین بینشی، مرتبهای از مراتب زهد در او حاصل میشود و آثار اخلاقی و عملی آن را در خود مییابد.